1.0 Strict//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd"> حس خوب...
مرضیه و سعید

گر عشق نباشد به چه کار آید دل؟

بعد از گذشت چند هفته...بدون اینکه اتفاق خاصی بیفته...الان حس خوبی دارم...

دلیلشم خوابیه که دیشب دیدم...همیشه وقتی میمونم تو دو دلی و دوراهی...یه اتفاق خوب میفته که منو مصمم میکنه تا پای تصمیمم وایسم...

الان حالم خوبه فقط...دلتنگ سعیدم...نمیدونم کجاست...حالش خوبه...چیکار میکنه و چرا حالی ازم نپرسیده این چند روز...

شاید دور از من بهتره...نمیدونم...یک هفته که بگذره،اگه نیومد سمتم و دلش تنگ نشد،از پیشش میرم،در واقع از دیدش خارج میشم تا نباشم تو زندگیش...

وگرنه شما که بهتر از من میدونید چه بخواد چه نخواد همه ی زندگیمه...من با اون نفس میکشم ولی...شاید اگه خودش خواست دیگه مزاحم نفس کشیدنش نشم و تنهایی بیام و اینجا براتون بنویسم...هرچند الانم تنهایی میام اینارو مینویسم و جز خودم کسی نمیخونه...

ولی خواب دیشب ارامش خوبی داد بهم...حالم بهتره از قبل...بابت همینم میشه گفت : خداروشکر...

منتظرم تا اثری ببینم از سعید...به نظرتون میاد یا ؟؟؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:,ساعت 11:28 توسط ..:: Marziyeh ::..| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



ارکیدو - آتلیه عکاسی - اوکسیژن - یک گرافیک | زمرد آگهی - درگاه پرداخت